loading...
هیئت مکتب الشهدا(ارومیه)محفل بسیجیان و رهروان شهدا
مرتضی بازدید : 16 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (1)



تو ، عشق دوم مني ! 
(خاطره ای از سرلشكر خلبان عباس بابايي)

شب رفتن به سفر حج ، در خانه كوچكمان ، آدم هاي زيادي براي خداحافظي و بدرقه جمع شده بودند.
صد و چند نفري مي شدند . عباس ، صدايم كرد كه برويم آن طرف .
از خانة سابقمان تا خانة جديدمان كه قبل از اين كه خانة ما بشود ، موتورخانة پايگاه بود راه زيادي نبود .
رفتيم آن جا كه حرف هاي آخر را بزنيم . چيزهايي مي خواست كه در سفر انجام بدهم . اشك ، همة پهناي صورتش را گرفته بود .
نمي خواستم لحظه رفتنم ، لحظة جدا شدنمان تلخ شود . گفت : مواظب سلامتي خودت باش ، اگر هم برگشتي ديدي من نيستم ....

 

2-8-9-10-11-12-13.jpg
مرتضی بازدید : 11 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (0)
كنار نكش حاجي 
(خاطره ای از شهید محمد ابراهیم همت)

بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن . 
حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد. 
هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كرد و پرسيد : عبادي ! بچه ها شام چي داشتن؟ همينو. واقعاً ؟ جون حاجي ؟

 

21.jpg
مرتضی بازدید : 20 یکشنبه 24 شهریور 1392 نظرات (0)

حاج سعید قاسمی میگفت توی کانال حنظله شهید بیرون آوردیم:
توی جیب پیراهنش یه کاغذ بود نوشته بود:
ثامن تم:یادمان شهدای گردان حنظله

برادرم نگاهت!
خواهرم حجابت!
میگن شهدای گردان حنظله توی کانال پنج روز بدون آب و غذا محاصره
بودن در مقابل نیروهای زرهی دشمن،
به بچه ها میگفتن فقط به خمینی فحش بدید تا دست از سرتون برداریم
میگن هر چند ساعت یک بار یکی بلند میشده الله اکبر میگفته، ولی چون
لباش خشک بوده لبها خونی میشده
وبا لب خونی میگفت :
الله اکبر
یادشان گرامی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    چقدر از مطالب سایت رضایت دارید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 144
  • بازدید کلی : 1,373
  • کدهای اختصاصی
    وصیت شهدا پخش زنده حرم